by : x-themes

هوایی سرد...یک خیابان مجهور...

پیرمردی غبار آلود و یک آتش سرخ

پیرمرد پرسید دودی هستی جوان؟

پاسخ دادم آری!

سیگاری تعارف کرد...

نمی دانست روزی چند نخ خاطراتم را دود می کنم...نه سیگار!



†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:سیگار,پیرمرد,نخ خاطرات, 12:24 |- Alone-angel -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد